صدای تو چشم‌های من است

برای یک خبرنگار هر خبری هیجان خودش را دارد؛ لذت کشف ناشناخته‌ها، دانستن و نوشتن‌اش… اما بعضی خبرها از جنس زندگی هستند، از جنس بودن، از جنس “دست مریزاد”، از جنس “از کنار هم نمی‌گذریم‌ها”، از جنس “هدیه‌کردن صدای‌ات به کودکی که چشم‌های‌اش تو هستی”… آن وقت است که بعضی خبرها، خبر نیستند، گوشت و پوست و خون دارند، حس دارند و یادمان می‌ٌآورند که آدم بودن گاهی آسان‌تر از نبودن است.

بر و بچه‌های DMN دارند آماده می‌شوند، یکی بادکنک‌های بنفش را سر جای‌شان می‌گذارد، دیگری ماکت‌های کمپین کودکان امید را جابه‌جا می‌کند و آدم‌ها کنار غرفه منتظر نشسته‌اند تا صدای‌اشان را به دل‌ بچه‌های کوچکی برسانند که می‌خواهند بدانند سرنوشت گُلِ مسافر کوچولو چه شد یا بدانند خروس زری در آن روز سوم باز هم گول خورد یا نه، یا بدانند که آخرین میهمان پیرزن مهربان در آن شب بارانی چه کسی بود…

در این شلوغی با کاوه ابراهیمی لحظاتی را صحبت می‌کنیم:” سامسونگ تاکید زیادی برای مشارکت و مسوولیت‌های اجتماعی در کشورها دارد و در شروع هر سال میلادی در جریان یک Pitch شرکتی را به عنوان مجری فعالیت‌های اجتماعی‌اش انتخاب می‌کند. امسال در ایران شرکت DMN انتخاب شد. شرکت ما یک شرکت برگزارکننده‌ی ایونت است.

در حال حاضر سامسونگ در ایران چند پروژه‌ی مسوولیت اجتماعی به نام کمپین کودکان امید (Hope for Children) در دست انجام دارد. کمپین کتاب‌خانه‌های گویا در ۱۲ شهر، مدارس هوشمند (کلاس آینده) در سیزده مدرسه در محله‌های فقیرنشین شهرستانهای استان تهران و آکادمی مهندسی سامسونگ که با کمک سازمان فنی و حرفه‌ای از سال قبل شروع شده؛ تاسیس مرکزی در میدان بهمن و آموزش دانش‌آموزان فنی حرفه‌ای برای تعمیر وسایل سامسونگ به طور رایگان و اعطای مدرک با ارزش بین‌المللی به آن‌ها.

شکل کار به این صورت است که سامسونگ با ارگان‌های دولتی مذاکره می‌کند و بعد از درک مشکلات و پی بردن به نقایص، برنامه‌های خودش را پیاده می‌کند. در پروژه‌ی کتابخانه گویا با بهزیستی، در پروژه‌ی کلاس آینده با آموزش و پرورش و در برنامه‌ی آکادمی مهندسی با سازمان فنی و حرفه‌ای همکاری کرده است.

در کمپین کتابخانه گویا و در بخش ضبط صدا برای کتاب‌خانه‌ها در این مرحله سعی داریم مردم را با فعالیت‌های اجتماعی سامسونگ آشنا و از این طریق آن‌ها را مستقیما با این کار درگیر کنیم. تا به حال اطلاع‌رسانی‌ای در سطح کلان در این مورد انجام نشده است و حال از مردم می‌خواهیم صداهای خودشان را به کودکان نابینا و کم بینا هدیه کنند تا تنوع کتاب‌ها بیش‌تر شود. درواقع به نوعی مردم را در این فعالیت اجتماعی شریک می‌کنیم. هر هفته قرار است در یک پارک یا فضای عمومی حضور داشته باشیم. تا به حال این کار به شکل آن‌لاین و بیش‌تر توسط افراد معروف انجام می‌شد.

پارک هنرمندان اولین حضور ما در بین مردم بود که به شکل آزمایشی برگزار شد. اما در فازهای بعدی یعنی هفته‌های بعد اطلاع‌رسانی بُعد گسترده‌تری خواهد داشت. کمپین با یک رپرتاژ آگهی به شکل رسمی شروع خواهد شد و به مردم خواهیم گفت که از طریق سایت یا اپلیکیشنی که معرفی می‌شود ثبت‌نام کنند و صدا ضبط کنند. در اجرای این کمپین به دلیل ظرافت و نیاز به همیاری، ما از آژانس‌های دیگر هم کمک گرفتیم.”

منصور شادکام، قائم مقام انجمن نابینایان ایران، در خصوص کمپین کتاب‌خانه‌های دیجیتال می‌گوید:” طرح کتابخانه‌های دیجیتالِ گویا توسط سامسونگ و یک کارگروه ایرانی انجام شده است. منابع مطالعاتی کودکان و نوجوانان نابینا در ایران بسیار محدود است و تا پیش از این طرح، تنها چهل عنوان کتاب بریل موجود بود. در حال حاضر در دوازده استان کشور کتاب‌خانه‌ی گویا داریم: هرمزگان، زنجان، آذربایجان غربی، اصفهان، کردستان، فارس، زاهدان، گرگان، خراسان جنوبی، کرمانشاه، خوزستان و لرستان و در سال ۲۰۱۵ قرار است روی کیفیت این کتاب‌‌خانه‌ها کار کنیم؛ توجه به محتوای کتاب‌ها، کیفیت صداها و همین‌طور سرویس‌های ایاب و ذهاب برای کودکان و پرداخت کمک هزینه به مربیان کتاب‌خانه‌ها و …

سامسونگ یک واحد مسوولیت پذیری اجتماعی دارد. آن‌ها خودشان را موظف می‌دانند که بخشی از درآمد حاصل از فروش محصولات‌شان در کشورها را تحت عنوان مسوولیت‌پذیری اجتماعی در آن کشور خرج کنند. و بحث کتابخانه‌های دیجیتالِ گویا ویژه‌ی کودکان کم بینا و نابینا هم از این جا می‌آید..”

فتانه صابر که پانزده سال است با موسسه‌ی عصای سفید همکاری می‌کند می‌گوید:”ما بیش از نیمی از راه را رفته‌ایم و حال برمی‌گردیم و راهِ رفته را هموار می‌کنیم تا بچه‌ها کمبودها را حس نکنند، در این مرحله قرار است به مردم آگاهی دهیم تا با این حرکت همراه و هم‌دل باشند.”

علیرضا امیدوار، مدیر توسعه‌ی مشارکت‌های سامسونگ، که با وسواسی خاص به چیدمان و شکل ارایه‌ی کمپین نظارت دارد، اضافه می‌کند:”در کنار کمپین کتابخانه گویا، کمپین کلاس آینده است که در آن کتاب برچیده شده و هرکودک یک تبلت برای درس خواندن دارد. ما هم‌چنین یک کمپین برنامه‌نویسی برای یک میلیون دانش‌آموز ایرانی و با هدف آموزش برنامه‌نویسی در مقاطع پنج‌ام و شش‌ام اجرا کردیم و حال سعی داریم این کمپین را به مدارسی که لزوما قرار هم نیست هوشمند باشند، گسترش دهیم. در آکادمی مهندسی هم آمار ثبت‌نام و آموزش‌دیده‌ها و فارغ‌التحصیلان ما در خاورمیانه اول است، در این کمپین سعی داشته‌ایم سهمیه‌ی بیش‌تری را به خانم‌ها، کودکان کار و معلولان اختصاص دهیم.

کمپین ضبط صدای کودکان امید فقط در ایران اجرا شده است و بازخورد آن برای سامسونگ الهام‌بخش این بوده که این کار را در کشورهای دیگر هم انجام دهد.”

چشم‌ام به دختر جوانی می‌افتد که از کرج آمده تا صدای‌اش را برای کودکان نابینا ضبط کند. پاییز پر از صداهایی است که بوی امید می‌دهند.