ایرانِ پسابرجام و قفلهای گشودهی صنعت
با گذشت چند ماه از توافق هستهای (برجام)، بحثهای مرتبط با برنامههای جدید اقتصادی برای ایران این روزها شدت بیشتری به خود گرفته؛ پیشبینیها کماکان ادامه دارد و بعضا از احتمالات نیز تاکنون به واقعیت پیوسته است.
برجام و پسابرجام
اما برجام چیست؟ برنامهی جامع اقدام مشترک، در راستای توافق جامع بر سر برنامهی هستهای ایران و به دنبال تفاهم هستهای لوزان در سهشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴، در وین بین ایران، اتحادیهی اروپا و گروه ۱+۵ (چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، ایالات متحدهی آمریکا و آلمان) منعقد شد. مذاکرات رسمی در نوامبر ۲۰۱۳ شروع شد، به مدت بیست ماه ادامه یافت و سرانجام در آوریل ۲۰۱۵ تفاهم هستهای لوزان شکل گرفت؛ تفاهمی که چند ماه بعد، منجر به دستیابی به برجام شد. طبق پیوست دوم این توافق، تحریمهای اتحادیهی اروپا و ایالات متحده در روز اجرایی شدن برجام لغو شدهاند.
امروز، یکی از مهمترین سوالات دوران پسابرجام این است که این توافقات چه موانعی را برای تجارت داخلی و خارجی فراهم و چه امکانات و فرصتهای جدیدی را ایجاد کرده است. در روزهای ابتدایی اجرایی شدن برجام، باور عمومی بر آن بود که با لغو تحریمها مشکلات اقتصادی بسیاری به راحتی رفع شده و سرمایهگزاری کمپانیهای خارجی در ایران به شدت و باسرعت قوت خواهد گرفت. حالا و با گذشت چندماه از اجرای برجام، فرصت واقعبینانهی بهتری برای بررسی این روند و اجرایی بودن آن در اختیار است. آیا سرمایهگزاران خارجی رفت و آمد بیشتری به ایران خواهند داشت؟ و آیا در صورت وقوع، این اتفاق موجب رونق اقتصادی خواهد شد؟
ورود سرمایهگزاران خارجی، فرصتها و تهدیدها
موانع و مشکلات:
روند دستیابی به توافقات روندی بس طولانی و زمانبر بوده است؛ روندی که به همان مقیاس طولانی بودن خود، در طی سالیان موجب بیاعتمادی طرفین به یکدیگر نیز شده و البته که رفع این بیاعتمادی نیازمند زمانی طولانی است. یکی از اولین ارکان یک سرمایهگزاری جدید وجود خوشبینی و اطمینان نسبت به روند موفقیت سرمایهگزاریست، روندی که تنها با احساس امنیت و اعتماد امکانپذیر است.
بیشک موانعی بر سر ورود آسان کمپانیها و سرمایهگزاران خارجی به کشور وجود دارد؛ موانعی همچون ارزان بودن نسبی محصولات ایرانی در قیاس با محصولات خارجی، وجود کالاهای قاچاق در بازار ایرانی با قیمتهایی ارزانتر از همان جنس به صورت واردات رسمی، وجود پروسههای طولانی دریافت مجوزهای لازم، نشان استاندارد و بهداشت و هزینههای مرتبط با آنها، مشکلات وابسته به نقل و انتقالات مالی، عدم آگاهی کمپانیها نسبت به قوانین داخلی و محدودیتهای وابسته، عدم شفافیت قوانین در بسیاری از موارد، و عدم شناخت بازار ایران و نیازهای مخاطبین از سوی سرمایهگزاران غیر ایرانی.
گاردین[۱] مینویسد: «بازار صنایع غذایی ایران، با کمپانیهای قدرتمند و پرسابقهی ایرانی پر شده است. یکی از مهمترین مزایای صنایع غذایی ایرانی قیمت بسیار ارزانتر آنها در مقایسه با برندهای خارجیست. در بسیاری از کشورهای همسایه، برندهای بینالمللی از قبیل پپسی[۲]، کوکاکولا[۳]، کرفت[۴] و هاینز[۵] تقریبا یا هیچ رقیبی ندارند یا با رقبایی کوچک و قابل چشمپوشی رقابت میکنند؛ مسئلهای که به هیچعنوان در مورد ایران صدق نمیکند.
حضور گستردهی تولیدکنندگان داخلی، ایران را در خاورمیانه و شمال آفریقا یگانه میسازد. اتفاقی که تا بهامروز گریبانگیر بیشتر کشورهای همسایه بوده این است که این کشورها به سبب حضور برندهای معتبر غربی در طی سالیان، حتا فرصت تلاش برای رقابت با این برندها و تاسیس برندهای محلی را هم نیافتهاند؛ در ایران اما، تقریبا برای هر برند غربی یک مابهازای ایرانی هم وجود دارد.
علاوه بر صنایع غذایی گسترده و بخش بزرگ صادرات محصولات سنتی، بسیاری از دیگر صنایع ایران هم علیرغم فشارهای بینالمللی و عدم دستیابی به ملزومات صنعتی مدرن و مناسب -به دلیل تحریمها-، با تلاش فراوان به استانداردهای بینالمللی بسیار نزدیک شده و به رشد مناسبی دست یافتهاند.»
فرصتها و امیدها:
علیرغم تمام مشکلات حاضر بر سر ورود سرمایهگزاران خارجی، بیان نکات مثبت این ورود خالی از لطف نیست؛ نکات مثبتی که اگر در شرایطی مساعد در نظر گرفته شوند، به راحتی به فرصتهایی کارآمد و درخشان تبدیل خواهند شد. نکات مثبت همچون جمعیت عمدتاً جوان ایران، جمعیت تحصیلکردهی ایرانی، عدم وجود رقبای خارجی همارز در ایران، اشتیاق و میل به تنوعطلبی و مصرف کالاهای متنوع و جدید بین ایرانیان، و بهرهمندی ایران از ثبات سیاسی لازم و کارآمد در منطقه.
ایران به عنوان یکی از پرجمعیتترین کشورهای منطقه، بیشترین درصد از جمعیت جوان منطقه را داراست. جمعیت جوانی که اغلب تحصیلکردهاند و طبق آمارهای سرانهی مصرف کالا، علاقمند به مصرف کالاهای متنوع، جدید و باکیفیت. علاوهبراین، ایران در قیاس با سایر کشورهای منطقه و وضعیت ناآرام و متشنج آنها، یکی از معدود کشورهای منطقه است که با بهرهمندی از ثبات سیاسی لازم، انتخاب مناسبی برای سرمایهگزاران خارجی محسوب میشود. از آنرو که سالهاست امکان روابط گستردهی اقتصادی با بسیاری از کشورها برای ایران وجود نداشته است، طبعاً پتانسیل بالایی برای پذیرفتهشدن ورود سرمایهگزاران و شرکتهای خارجی به ایران وجود دارد؛ پتانسیلی ناشی از عدم وجود رقبای توانمند در ترکیب با مخاطبانی علاقمند و مشتاق، که مسلماً ورود اولین طیف از سرمایهگزاران را با موفقیتی چشمگیر روبهرو خواهد کرد.
به گزارش گاردین «بسیاری از کمپانیهای بینالمللی با پایان تحریمها به دنبال سرمایهگزاری در ایران و جذب بازار هشتاد میلیون نفری آن هستند؛ بازاری که عمدهترین بخش آن هماینک تحت اختیار مطلق و بیرقیب تولیدکنندگان ایرانیست و برای بسیاری از تولیدکنندگان داخلی مسئلهی رقابت با استانداردهای جهانی در کار نیست.
ایرانیان جوان، مشتاق مصرف برندهای غربی هستند اما برطبق آمارهای یورومانیتور[۶]، «۹۵ درصد از محصولات غذایی و ۸۰ درصد از محصولات بازار داروی کشور کاملاً در اختیار تولیدکنندگان ایرانیست. همین تولیدکنندگان ایرانی همچنین تولید بخش بزرگی از لوازم بهداشتی، پوشاک و وسایل نقلیه را نیز انجام میدهند؛ برندهایی ایرانی که ایرانیان به صورت روزمره و مداوم از آنها استفاده میکنند».
به دلیل تمام این موارد، سابقهی تحریمهای طولانی و عدم حضور کمپانیهای خارجی، برندهای داخلی از قدرتمندی بالایی در بازار داخلی بهرهمندند.»
به نظر میرسد علیرغم حضور برندهای قدرتمند ایرانی، باز هم سوددهی حاصل از سرمایهگزاری در ایران توان بیشتری در قیاس به ضررهای احتمالی خواهد داشت؛ سوددهی موفقیتآمیزی که منتهی به ورود شرکتهای خارجی و نمایندگیهای رسمی فروش در ایران خواهد شد. ایرانیان پس از گذشت سالهای تحریم، امروز علاقهی بیشتری به مصرف کالاهای غربی از خود نشان میدهند. به گزارش نیویورکتایمز[۷] «برداشته شدن تحریمهای ایران، بعد از فروریختن دیوار برلین بزرگترین اتفاق اقتصادی دنیا در قرن اخیر است». نیویورکتایمز در ادامه مینویسد «اکنون، در ایران با هشتاد میلیون نفر جمعیت که بخش بزرگی از آنها جوان و تحصیلکردهاند و بهرهمند از درآمد متوسط رو به بالا، علاقهی زیادی به مصرف کالاهای مشهور و باکیفیت – بهخصوص در حوزهی پوشاک و کالاهای الکترونیک – وجود دارد. به همین دلیل کمپانیهای غربی زیادی درحال بررسی فرصتهای ورود به ایران و احداث نمایندگیهای رسمی در این کشور هستند. گرچه این علاقه در سالهای قبل هم به وضوح وجود داشته، اما حالا با رفع تحریمها روند راهاندازی فروشگاهها و نمایندگیها بسیار تندتر و بیمرزتر از پیش شده است.»
به گزارش نیویورکتایمز بخش بزرگی از جمعیت ایران در مقایسه با سایر کشورهای خاورمیانه از سلیقهی زیباییشناسانهی قدرتمندی در انتخاب شیوهی زندگی و پوشاک بهرهمندند؛ افراد نسبتا ثروتمندی که پیش از این برای خرید از برندهای مورد علاقهشان مدام به دوبی و ترکیه سفر میکردند و حالا میتوانند با ورود رسمی این شرکتها به ایران، خریدهای خود را مستقیم و راحت، و بدون خروج ارز از کشور انجام دهند.
اگرچه دستیابی به چنین فرصتهایی ساده و سریع پیش نخواهد آمد و طی شدن تمامی این اتفاقات نیز خالی از چالش نخواهد بود، لیکن پیشبینیهای کارشناسان اقتصادی، در نهایت حاکی از به نتیجه رسیدن این روند طی دورهای حداقل دو یا سه ساله است.
[۱] Guardian
[۲] Pepsi
[۳] Coca Cola
[۴] Kraft
[۵] Heinz
[۶] Euromonitor
[۷] New york Times
منبع: Eshareh