dnaunion؛ رویایی که به حقیقت پیوست
کارآفرین شدن در ذات آدمی ست. این حرف را به این خاطر زدم که در دوران کودکی نیز به شکلی کوچک تر کارآفرینی میکردم. تابستان برای پسر بچه ها در آن دوران، فصل کار بود و هر پسری تا مدرسه اش تمام میشد، باید به فکر فعالیتی اقتصادی میافتاد. من نیز از این قاعده مستثنی نبودم و بعد از تعطیلی مدارس دو سالی در مغازه بزازی پسرخاله ام در بازار کار کردم. بعد سراغ مرغ داری رفتم و سود خوبی را از آن کار بدست آوردم. در مجموع از همان دوران کودکی کار کردن را یاد گرفته و برای خود و دیگران پول سازی میکردم. این جملات بخشی از سخنرانی “ناصر پاشاپور نیکو رهبرکارآفرین و مدیرعامل گروه ” dnaunion در “نهمین کامیتآپ دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران” است که چندی پیش با حضور کارآفرینان صنعت تبلیغات و بازاریابی کشور برگزار شد. ناصر پاشاپور نیکو در کامیتآپ از نوجوانی، جوانی و فراز و فرودهای زندگی کاریاش به جوانانی گفت که علاقمندند جا پای بزرگان گذاشته و مسیر آنها را ادامه دهند.
ایشان با شروعی صمیمانه به حاضران در رویداد کامیتآپ گفت: در زندگی افراد لحظاتی وجود دارند که هیچ گاه فراموش نمیشوند. چون افراد در آن لحظات حیاتی، مهترین تصمیمات زندگیشان را میگیرند. تصمیماتی که مسیر زندگی افراد را تغییر و آنها را متوجه علاقه و مسیری که باید طی شود، میکنند. یکی از لحظات مهم زندگیم زمانی بود که تصمیم گرفتم مولد باشم. مولد و کارکردن به زمان و سن مشخصی ارتباط دارد. مهم این است که افراد تصمیم بگیرند، کار را به خاطر بعد فرهنگی نه فقط مادی آن انجام دهند. البته شیوه زندگی من نیز به محکم شدن پایههای این تصمیم کمک بسزایی کرد.
پیروزی مشتریان، پیروزی شماست
به یاد دارم، در دورانی که کودکیم را در آن سپری کردهام، تابستانها فصل کار بود. فصلی که اکثر پسربچهها به فکر کسب درآمد بودند. من نیز به مانند اکثر همسالانم سیزده ساله که بودم برای کار به بزازی پسرخالهام رفتم. پسرخاله مردی با تجربه بود. مردی که همان روز اول کاری نکاتی را به من یادآور شد. نکاتی آموزشی که اجرای آنها هم باعث افزایش فروش و هم راضی نگه داشتن مشتریان میشد. تابستانها در پی هم میآمدند و میرفتند و من هر سال کار جدیدی را تجربه میکردم. روزگار به همین منوال میگذشت که به سن هفده سالی رسیدم. در آن سال وزارت جهاد کشاورزی فعلی و وزارت جهاد سازندگی سابق اعلام کرد: به متقاضیان علاقه مند، جوجه برای نگهداری میدهد. افراد میتوانست بعد از بزرگ شدن جوجهها آن را به وزارتخانه برگرداننده و پول دریافت کنند. من و دو تن از دوستانم تعدادی جوجه دریافت و شروع به بزرگ کردن کردیم. فروش جوجهها سود خوبی را نصیب مان کرد.
از آن تجربهی کاری نکات مهمی را یاد گرفتم: یک: اخلاق در کار مهمتر از مهارت و توانایی است. دو: زمانی که مشتریان راضی نباشند، از پول خبری نیست. سه: در کار باید همزمان به منافع مشتری و خودتان فکر کنید. پیروزی مشتریان، پیروزی شما به حساب میآید.
تجربه کن
روزها گذشت تا وارد دانشگاه شدم. در دانشگاه مسئله زیاد حل میکردم و به حل مسئله علاقه زیادی داشتم. در آن زمان، یکی از اساتیدم مدیر پروژه یکی از ارگانهای دولتی بود و پیشنهاد داد که بعد از مصاحبه در آن ارگان مشغول به کار شوم. مصاحبه اول را انجام و برای مصاحبه دوم دعوت شدم. حین مصاحبه دوم احساس کردم، تمایلی به کار و یا استخدام در هیچ سازمانی را ندارم و محل را ترک کردم. همین موضوع باعث شد به سراغ راه اندازی کسب و کار خودم رفتم. این مرحله از زندگیم را ” تجربه کن” نامگذاری کردهام. در آن دوران دائم در پی کسب تجربه بودم که کاری در حوزه چوب به من پیشنهاد شد. در آن دوران صادرات چوب از جنگلهای شمال را برای تاجری خارجی انجام میدادم. همین موضوع باعث شد یک هفته به جنگل میرفتم و سه هفته بیکار باشم. سه هفته بیکاری که من را به فکر کاری تازه انداخت. به دنبال کار جدید بودم که دوستی پیشنهاد داد به شرکت خارجی کمک کنم تا حوله هایی را به عنوان هدیه تبلیغاتی برای مشتریان بالقوه اش تولید و اهدا کند. این کار از طرف یک شرکت تبلیغاتی سفارش داده شد. به خاطر تجربههای قبلی به بهترین شکل هدیهها را تولید و ارائه کردم. تجربه فاکتور مهمی در زندگیست که هیچ گاه نمیتوان سریع به آن دست یافت. تجربه قدم به قدم و مرحله به مرحله بدست میآید. تجربه مانند خریدهای فوری امروزی نیست. خریدهای که با یک دکمه و در کسری از ثانیه اتفاق میافتند.
بودن یا داشتن، کدام مهتر است؟
پاشاپور نیکو در ادامه افزود: بهتر است به دو فعل ” بودن” و ” داشتن” از زاویه دیگری نگاه کنیم. هر فردی داشتههای زندگیش را میتواند، به هر طریق و در زمان کوتاه بدست بیاورد. افراد هر چقدر هم مطالعه کنند تا وارد عمل نشده و کار را از نزدیک حس نکنند، تجربه بدست نمی آورند. اما بودن به راحتی بدست نمیآید. تجربه جزء بودنهای افراد است. هر فردی باید داشتههایش را برای بدست آوردن بودنهای زندگیاش خرج کند. ولی بدست آوردن یک کار خوب جزء داشتنهای هر فردیست. داشتنی که امکان دارد با پارتی و یا هوش بدست آمده باشد.
حفظ مشتریان کسب وکار جزء بودنهاست. باید با مسئولیت و تعهد مشتریان را حفظ کرد. شیوهی که سالها قبل آن را اجرا کردم و عملکردم باعث شد که شرکت خارجی سفارش دهندهی حولههای تبلیغاتی خواستار افزایش تولید و صادرات آنها به کشورهای همسایه شود. آنقدر کار خوب پیش رفت که سفارش دهندهی حولهها از من دعوت کرد که به خارج کشور رفته و از در شرکتش حاضر شوم. این سومین مرحله از لحظهی زندگیم بود که تصمیم مهم دیگری گرفتم. در این مرحله تصمیم گرفتم: رویاهایم را راحت کنار نگذارم و برای بدست آوردن آنها بجنگم. هنگام برداشت تصمیم گرفتم، شرکتی تبلیغاتی راه اندازی کردم. تصمیمی که باعث شد، مابقی فعالیتهایم را کنار گذارم. در آن مقطع زمانی به هیچ وجه با رویاهایم معامله نکردم. کاری که هر فردی برای موفقیت باید انجام دهد. بنابراین با انگیزه شروع به راه اندازی شرکتی تبلیغاتی کردم و هر روز واحدی به آن اضافه میکردم. اما تمایلام داشتن شرکتی به مانند شرکت تبلیغاتی خارجی بود. آنها بر اساس استراتژی حرکت میکردند و استراتژی نیاز به دادههای تحقیقات بازار داشت. همین موضوع باعث شد که در سال ۸۰ اقدام به تاسیس واحد تحقیقات بازار در شرکت کنم. در آن دوران داشتن الگوی مناسب من را برای رسیدن به هدف کمک میکرد. الگو به مانند چراغ راهنمایی مسیر را روشن کرده و افراد را به هدفشان میرساند. بنابراین برای موفقیت باید در پی یافتن کار مورد علاقهتان باشید. کاری که هنگام انجام آن گذر زمان را حس نکنید.
زیرساختهای تبدیل رویا به موفقیت
پاشاپور با اشاره بر تحریمهای سال ۷۵ گفت: تحریم موضوع تازهای در کشور نیست و در دوران فعالیت بارها با آن روبرو بوده ام. به یاد دارم سال ۷۵ تحریمها آغاز شد و مشتری خارجی سفارش دهندهی حولهها از ایران رفت. اما این موضوع باعث شکست نشد و تصمیم به کار با مشتریان داخلی گرفتم. روزگار میگذاشت تا اینکه در سال ۷۸ اولین آگهی تلویزیون ساخت شرکت ما پخش شد.
پاشاپور مکثی کرده و ادامه میدهد: مشکلات همیشگیست اما انسان یک بار به دنیا میآید و باید در همین یکبار به رویاهایش دست بیابد. علاوه بر مشکلات، پیشنهادات هیجان انگیز نیز نباید افراد را از مسیر دستیابی به رویاهایش منحرف کنند. همچنین تمرکز بر رویاها نیز از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. تمرکز باعث میشود، فرد تمامی افکار حاشیهای را از ذهنش خارج کند. تمرکز برای رسیدن به موفقیت مهم است و فرد برای دستیابی به تمرکز باید هزینه کند. علاوه بر این موارد، فرد برای رسیدن به موفقیت باید دائم نوآوری داشته باشد. بنابراین فقط رویا داشتن اهمیت ندارد و باید فرد زیرساختهای مناسب برای رسیدن به رویا و رشد را فراهم کند. زیرساختها شرکت ما نیز روز به روز بهتر میشد. روند حرکتی به شکلی بود که در سال ۱۳۸۶ اول شرکت خارجیمان را در امارات تاسیس کردیم. سال ۸۹ وارد حوزههای تخصصی تبلیغات شدیم. در آن سال دیگر نمیتوانستیم به بخش های تبلیغات و بازاریابی نگاهی عمومی داشته باشیم و باید هر بخش را تخصصی دنبال میکردیم. در سال ۹۰ شرکت آنقدر گسترده شده بود که دیگر امکان هدایت از یک اتاق امکان پذیر نبود و تصمیم گرفتیم گروهی به نام dnaunion شکل دهیم تا تمام شرکتها زیر چتر آن به فعالیتهای خود ادامه دهند. حال بهتر است، درباره اینکه چرا نام گروه dnaunion شد، مختصری توضیح دهم. dnaunion برداشتی از داستان سیمرغ است. dna نشان دهنده تنوع است. نشان دهنده ای از انسانها که آنها را از یکدیگر تفکیک میکند. اما union نشان دهنده هدف مشترکیست که تمامی dna ها را کنار هم جمع میکند. در داستان سیمرغ نیز مرغ های مختلف با توانایی متنوع برای رسیدن به قله قاف متحد شدند و بالاخره ۳۰ مرغی که به هدف رسیدن تبدیل به اسطوره سیمرغ شدند. . dnaunionانعکاس این باور است که برای دور هم جمع شدن لازم نیست، هم شکل بود. بلکه لازم است یک هدف و استراتژی را برای رسیدن به موفقیت ادامه داد.
پاشاپور در انتهای سخنرانی خود دربارهی سالهای راه اندازی مابقی شرکتها گروه گفت: شرکت xerotexagency در سال ۹۲ با رویکرد ارائه خدمات دیجیتال و سال ۹۴ شعبه ایران Media Sources تاسیس شد. در همان سال شرکتی با نام certius با حضور مشاوران بین المللی با تجربهی سی ساله راه اندازی شد. ایشان در پایان افزود: در مجموع گروه dnaunion به برندها در جهت اجرای درست اهداف بازاریابی و تبلیغاتشان کمک میکند.
در انتهای نهمین رویداد کامیتآپ دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران حاضران سئوالاتی را مطرح و کارآفرینان صنعت تبلیغات و بازاریابی به آنها پاسخ دادند. در پایان باید یادآور شد: “کامیتاپ” رویدادی علمی- آموزشی به منظور ارتباط صنعت و دانشگاه، انتقال تجارب کارآفرینان بزرگ کشور، آموزش مفاهیم کارآفرینی، معرفی الگوهای موفق و فرآیند شکلگیری کسبوکارهای بزرگ و همچنین کسبوکارهای نوپا و تسهیل گران به دانشجویان و علاقهمندان جامعه است که به همت کانون دانشآموختگان کارآفرینی دانشگاه تهران و دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران برگزار میگردد.